بدون مقدمه
بعضی وقتا هر انسانی یک حال وحسی پیدا میکنه که برای دیگران قابل درک نیست پس قابل گفتن هم نیست،چون فضای معنوی ودرونی هر فردی مخصوص اوست ولی گاهی دربین این فضاها ،فضای مشترکی وجود دارد.که دیگران هم می توانند آن را درک کنند.
ما انسانها الان با توجه به این شرایطی که نسبت به اجدادمان داریم.(علم-تکنولوژی-امکانات فراوان و....) در دنیای زندگی می کنیم که پر ازپیچیدگیهاو زیبایهای فراوان خلقت است. و توانسته ایم راز ورمزهای فراوانی ازخلقت متنوع موجودات عالم چه زنده وچه بی روح را پیدا کنیم،که همگی نشان از قدرت خالق توانای عالم است.و از اینجا به شکوه وعظمتی که در این عالم وجود دارد.پی ببریم،ببینیم دنیا با چه زیبایی خاصی توسط معمار بزرگ عالم ساخته وپرداخته شده .ولی افسوس که ما پنجره های دلهامون بسته ایم وفقط به دنبال هوا وهوسهای بی فایده خود رفته ایم که نه خیر دنیا را دارد نه خیر آخرت.چرا دنبال خوب دیدن. خوب شنیدن. ودر یک کلمه خوب زندگی کردن نمی رویم .واین مستلزم انسان بودن است.چرا از هزاران سال تا به کنون ما با وجود این همه هادی و رهنما راه را پیدا نکرده ایم .وهنوز در جهل مرکب مانده ایم.وهنوز در جای جای این عالم ظلم بی عدالتی و....توسط این کامل ترین موجود اتفاق می افتد......
نظرات شما عزیزان: